آن یکی شیر است

دلم برای آن شیرهای توی شیشه‌های توپول که یک بند انگشت کره روش می‌بست و تو صف می‌ایستادیم و با کارت سهمیه می‌گرفتیم و سر تعدادش چونه می‌زدیم و بیشتر می‌خواستیم و مزه‌اش از مزه‌ی شیرهای پاکتی امروز خیلی دلچسب‌تر بود و می‌شد با تقه‌ی نوک انگشت در آلومینیومی‌اش را با لذتی غریب باز کرد و ... و... تنگ شده است.
‌واله...

۲ نظر:

حسن اسماعیل‌زاده گفت...

سلام

آی گفتی...
من کوچیک که بودم روزی یکیش رو می‌خوردم.

کاش لطف می‌کردی و لینک ما رو از "کاهوسکنجبین" به "طرح‌هایی بر دیواره‌ی غار" "http://1tarh.ir" تغییر می‌دادی.

Universal Emptiness گفت...

چه نوستالژی با این پستت بر ما پیاده کردی ،
چه ایهامی داره اینی که نوشتی :
"ندهید خودتان ضرر کردید!"

!!!