ديگر پليسی در شهر نيست... هركاری دوست داريد بكنيد...همه‌ی آنها در حال آماده باش هستند!
آن یکی شیر است
دلم برای آن شیرهای توی شیشه‌های توپول که یک بند انگشت کره روش می‌بست و تو صف می‌ایستادیم و با کارت سهمیه می‌گرفتیم و سر تعدادش چونه می‌زدیم و بیشتر می‌خواستیم و مزه‌اش از مزه‌ی شیرهای پاکتی امروز خیلی دلچسب‌تر بود و می‌شد با تقه‌ی نوک انگشت در آلومینیومی‌اش را با لذتی غریب باز کرد و ... و... تنگ شده است.
واله...
واله...
آنفلانزای نوع A از طریق بوسیدن منتقل می‌شود 2
شیخ ما گفت: اگر ببوسی اش آنفلانزا می گیری...
گفت: آنفلانزا بگیرم و ببوسم بهتر است یا نبوسم اش و آنفلانزا نگیرم؟
...
و چنین بود مرام آن رحمه اله و علیه
آنفلانزای نوع A از طریق بوسیدن منتقل می‌شود 1
گفتید: بدون کاندوم نکن، ایدز می‌گیری!
گفتیم: چشم
حالا اما می‌گوئید که حتا نباید ببوسیم!
من که ترجیح می‌دهم با همان ایدز بمیرم
بدهی عبید همیشه بدهکار به مینی متن
حضرت عبید زاکانی بزرگوار می سرایند: روزگار ار به کام ما نبود...
آخر بزرگوار، روزگار کی به کام ما بوده؟
آخر بزرگوار، روزگار کی به کام ما بوده؟
زن‌های پلیس، پلیس‌های زن
پلیس زن در هلند.........................پلیس زن در روسیه...................فاطی کماندوی خودمان
با کلیک روی عکس‌ها از تماشای تصاویر بزرگ‌تر فیض ببرید
پ.ن: از هر چیزی تخمی‌ترینش به ما رسید! اینم شد زندگی؟
اشتراک در:
پست‌ها (Atom)
پست‌ها
